ملخ زدن کشت را و امثال آن را ؛ کنایه از خوردن و تباه کردن آن را. ( آنندراج ) :
فراقت کشت خسرو را که ترسیدی ز روز بد
ملخ زد کشت دهقان را که بیمش بودی از ژاله.
امیرخسرو ( از آنندراج ) .
فراقت کشت خسرو را که ترسیدی ز روز بد
ملخ زد کشت دهقان را که بیمش بودی از ژاله.
امیرخسرو ( از آنندراج ) .