ملتقی
لغت نامه دهخدا
ملتقی. [ م ُ ت َ ] ( ع ص ) دیدارکننده و همدیگر را دیدارکننده. ( آنندراج ). آنکه دیدار می کند دیگری را. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به التقاء شود.
فرهنگ فارسی
( اسم ) دیدار کننده ملاقات کننده .
فرهنگ معین
(مُ تَ ) [ ع . ] (اِفا. ) دیدار کننده ، ملاقات کننده .
پیشنهاد کاربران
مُلتَقَی: محل التقاء، جای رسیدن به هم، دیدارگاه، برخوردگاه.
پارسی را پاس بداریم.
پارسی را پاس بداریم.
مترادف ریشه ای کلمه ملتقی تلاقی ملاقات التقات قاتی شدن دو چیز باهم. مترادف مفهومی و تفسیری مصب مفرد مصابیح و ریزشگاه دهانه رودخانه به دریا.
این واژه علاوه بر دلالت به محل و جای برخورد یا به هم رسیدن دو نفر ( یا دو چیز ) ، به زمان برخورد یا تلاقی هم دلالت دارد