ملتزم شدن
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
پیشنهاد کاربران
ملتزم شدن ؛ متعهد شدن. ( ناظم الاطباء ) . برعهده گرفتن. پذیرفتن. به گردن گرفتن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) :
قرضی که از ره کرمت ملتزم شده ست
هنگام آن رسید که ذمت بری کند.
ابوالفرج رونی.
خدمتها پذیرفت و قدری معین را ملتزم شد که هر سال بر طریق حمل به خزانه معموره او فرستد. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 28 ) . چیپال رسول فرستاد. . . و ملتزم شد که در حال فدیه ای بدهد و هر سال حمل لایق به خزانه معموره فرستد. ( ترجمه تاریخ یمینی ایضاً ص 36 ) . سعدالدین ملتزم و متکفل شد که به وجهی به حضرت عرضه دارد که هیچ مضرت و گزند به سر و مال ایشان عاید نگردد. ( تاریخ غازان ص 42 ) . جزیه قبول کردند، ملتزم شدند که سال به سال برسانند. ( ظفرنامه یزدی ) .
... [مشاهده متن کامل]
قرضی که از ره کرمت ملتزم شده ست
هنگام آن رسید که ذمت بری کند.
ابوالفرج رونی.
خدمتها پذیرفت و قدری معین را ملتزم شد که هر سال بر طریق حمل به خزانه معموره او فرستد. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 28 ) . چیپال رسول فرستاد. . . و ملتزم شد که در حال فدیه ای بدهد و هر سال حمل لایق به خزانه معموره فرستد. ( ترجمه تاریخ یمینی ایضاً ص 36 ) . سعدالدین ملتزم و متکفل شد که به وجهی به حضرت عرضه دارد که هیچ مضرت و گزند به سر و مال ایشان عاید نگردد. ( تاریخ غازان ص 42 ) . جزیه قبول کردند، ملتزم شدند که سال به سال برسانند. ( ظفرنامه یزدی ) .
... [مشاهده متن کامل]