ملایم امدن

فرهنگ فارسی

( ملایم آمدن ) ( مصدر ) ۱ - موافق بودن مناسب بودن : [ آفرینش همه آفریدگان چنانست که هر آنچه بشنود و طبیعت او را موافق و ملایم آید زود بقبول آن مسترسل شود . ] ( مرزبان نامه. تهران .چا.۸۲:۱ )

پیشنهاد کاربران

ملایم آمدن : سازگار گشتن .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 153 ) .
ملایم آمدن ؛ موافق بودن. سازگار بودن : آفرینش همه آفریدگان چنان است که هر آنچه بشنود و طبیعت او را موافق و ملایم آید زود به قبول آن مسترسل شود. ( مرزبان نامه چ قزوینی ص 82 ) .