ملانقطی
/mollAnoqati/
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
مترادف ها
فضل فروش، عالم نما، کرم کتاب، ملانقطی
موشکاف، ملانقطی
پیشنهاد کاربران
مُلّانُقَطی کنایه از کسی است که به املای دقیق و تحت اللفظی واژه ها بیشتر از معنای آن ها توجه می کند. همچنین در اصطلاح، کنایه از کسی است که به جزئیات رسوم و آداب قانون یا قاعده یا رسمی پایبند و مقید است و تا رعایت نشود، امر را ناقص می شمارد حتی اگر که همهٔ آن موارد برای صحت امر ضروری نباشد.
... [مشاهده متن کامل]
دربارۀ شخصیت: سنت گرا
... [مشاهده متن کامل]
دربارۀ شخصیت: سنت گرا
ظاهربین، سطحی نگر،
خط عربی در آغاز مانند خط سریانی بدون نقطه بوده است، سپس درنیمه دوم قرن اول وبه دلیل گسترش سرزمین های اسلامی و دشواری خواندن قرآن برای تازه مسلمانها، به ناچار نقطه وارد خط عربی شد، تا قرائت آن آسان یاب
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
ترگردد. رفته رفته درس خواندگان به خط نقطه دار عادت کردند، ولی همچنان خط بدون نقطه وجود داشته، در این فرایند به کسی که قادر به خواندن خط بدون نقطه نبوده ، به کنایه می گفتند "ملانقطی"یعنی کم سواد. گر چه ، کسی که به جزئیات نوشته دقیق می نگرد تا نقطه ای کم نداشته باشد ، به گونه ای نکته ( نقطه ) سنجی یعنی ژرف نگری بکار بسته است و امروزه به او "نکته سنج" یانکته دان گفته می شود، ولی در اساس ملانقطی در جایی به کار می رفته ، که شخص توانایی خواندن خط بدون نقطه را نداشته واین اصطلاح کنایه از کم سوادی وکم دانشی بوده است. گاه برخی این اصطلاح را به اشتباه ملا لغتی تلفظ می کنند.