ملامسه. [ م ُ م َ س َ /م ِ س ِ ] ( از ع ، مص ) مأخوذ از تازی ، همدیگر را سودن با دست. ( ناظم الاطباء ). ملامسة. || جماع کردن. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به ملامسة و ملامست شود.
فرهنگ فارسی
ملامست: یکدیگررالمس کردن، بهم دست مالیدن ۱ - ( مصدر ) لمس کردن یکدیگر را دست مالیدن بهم . یکدیگر را لمس کردن . یکدیگر را بسودن . یکدیگر را به دست بسودن .
فرهنگ معین
(مُ مِ س ) [ ع . ملامسة ] (مص م . ) یکدیگر را لمس کردن .