ملامت دیدن ؛ سرزنش رسیدن به وی. تحمل ملامت کردن : پارسایی را دیدم بمحبت گرفتار. . . چندانکه ملامت دیدی و غرامت کشیدی. . . ( گلستان ) .
|| توجه کردن :
ببین که میرمعزی چه خوب میگوید
حدیث هیأت پینو و شکل کعب غزال.
انوری.
|| توجه کردن :
ببین که میرمعزی چه خوب میگوید
حدیث هیأت پینو و شکل کعب غزال.
انوری.