ملامت
/malAmat/
مترادف ملامت: بدگویی، تقبیح، توبیخ، زخم زبان، سرزنش، سرکوفت، شماتت، طعنه، عتاب، قدح، لوم، نکوهش، سرزنش کردن
متضاد ملامت: ستایش، تمجید
برابر پارسی: سرزنش، سرکوفت، نکوهش
معنی انگلیسی:
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) سرزنش کردن . ۲ - ( اسم ) سرزنش نکوهش : [ عقوبت زلت عتاب باشد عقوبت تقصیر ملامت . ] ( مرزبان نامه . تهران . چا . ۱۱۷:۱ )
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. نکوهش، سرزنش.
مترادف ها
سب، ننگ، سرزنش، مذمت، رسوایی، ملامت، طعنه، عیب جویی، توبیخ، سرکوفت
سب، سرزنش، عتاب، ملامت، طعنه، نکوهش، توبیخ ملایم
سرزنش، زخم زبان، ملامت، طعنه، گوشمالی، سرکوفت
خس، قلم مو، لیف، ماهوت پاک کن، پاک کن، ملامت، علف هرزه، بروس لوله، کفش پاک کن و مانند ان
ملامت، طعنه
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
کیارا
مَلامت: به سرزنشی گویند که نه نیاز به عقوبت �مقابله به مثل خطا� و نه نیاز به بخشش دارد. فَأَقۡبَلَ بَعۡضُهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖ یَتَلَٰوَمُونَ، پس به یکدیگر روی کرده و سرزنش یکدیگر مى نمودند.
تحقیر و تخفیف ، کوچک شمردن، خوار کردن،
ضد ملایمت
ضد ملایمت
لَوم
درود و سپاس .
اصلاحیه بیت زیر که قبلاً فرستادم و مورد قبول واقع شده:
به زخم خورده حکایت کنم ز دست جراحت
که تندرست ملامت کند چو من بخروشم
《واژه ی بخروشم درست است》
اصلاحیه بیت زیر که قبلاً فرستادم و مورد قبول واقع شده:
به زخم خورده حکایت کنم ز دست جراحت
که تندرست ملامت کند چو من بخروشم
《واژه ی بخروشم درست است》
به زخم خورده حکایت کنم ز دست جراحت
که تندرست ملامت کند چو من بفروشم
سعدی
که تندرست ملامت کند چو من بفروشم
سعدی
مرا که نیست ره و رسم لقمه پرهیزی
چرا ملامت رند شرابخواره کنم
حافظ
چرا ملامت رند شرابخواره کنم
حافظ
عتاب و خطاب
سراکوت /Sarakut/در گویش شهرستان بهاباد به معنای، سراکوفت، سر کوفت، زخم زبان، توبیخ، سرزنش و ملامت است.
سراکوت دادن: سرزنش کردن. مثلا، اینقدر سراکوتَم نده. . . یا مادر به فرزندش میگه اگر چیزی نگم فردا همین خودت سراکوتَم میدی که چرا هچی ( هیچی ) نگفتت ( نگفتی تو یا شما )
سراکوت دادن: سرزنش کردن. مثلا، اینقدر سراکوتَم نده. . . یا مادر به فرزندش میگه اگر چیزی نگم فردا همین خودت سراکوتَم میدی که چرا هچی ( هیچی ) نگفتت ( نگفتی تو یا شما )
ملامت:
دکتر شفیعی کدکنی در مورد واژه ی " ملامت" می نویسد : ( ( اصول نظریه ملامت ، در تصوف، از مبارزه ی با ریا برخاسته است و آنان عقیده داشته اند که صوفی باید به ظاهر چنان باشد که همه او را رد کنند ولی در درون در ارتباط با خداوند مخلص وناب باشد . کوشش ملامتیه همواره بر این بوده است که اعمالی انجام دهند که خلاف شرع جلوه کند ، تا کسی به حسن ظن در کار ایشان ننگرد ولی در درون ، تمام توجهشان به خداوند باشد. از درون همین نظریه ی ملامت است که گروه قلندریه نشأت یافته اند و آنهمه ستایش قلندر و رندان قلندر که در ادب فارسی وجود دارد و سنایی آغازگر این نوع شعر در زبان فارسی است ، همه و همه ستایش همین روحیه ی ضد ریاکاری اصحاب ملامت و رندان قلندر است . حافظ آخرین و بزرگترین ستایشگر شیوه ملامت در ادب فارسی است . مؤسس نظریه ملامت حمدون قصار است که از صوفیان قرن سوم نیشابور است و طریقه ی او را علاوه برنام ملامتی ، با عنوان قصاریه نیز می شناسند . برای اطلاع از راه ملامت مراجعه شود به هجویری کشف و المحجوب ۲۲۸ و رساله ی الملامتیه ابوعبدالرحمان سلمی چاپ دکتر ابوالعلا عفیفی ، قاهره ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( پرده دارِ عشقْ دان اسمِ ملامت بر فقیر
پاسبانِ دُر شناس آن تلخْ آب اندر بِحار ) )
( تازیانه های سلوک، نقد و تحلیل قصاید سنائی، دکتر شفیعی کدکنی، زمستان ۱۳۸۳، ص 335. )
دکتر شفیعی کدکنی در مورد واژه ی " ملامت" می نویسد : ( ( اصول نظریه ملامت ، در تصوف، از مبارزه ی با ریا برخاسته است و آنان عقیده داشته اند که صوفی باید به ظاهر چنان باشد که همه او را رد کنند ولی در درون در ارتباط با خداوند مخلص وناب باشد . کوشش ملامتیه همواره بر این بوده است که اعمالی انجام دهند که خلاف شرع جلوه کند ، تا کسی به حسن ظن در کار ایشان ننگرد ولی در درون ، تمام توجهشان به خداوند باشد. از درون همین نظریه ی ملامت است که گروه قلندریه نشأت یافته اند و آنهمه ستایش قلندر و رندان قلندر که در ادب فارسی وجود دارد و سنایی آغازگر این نوع شعر در زبان فارسی است ، همه و همه ستایش همین روحیه ی ضد ریاکاری اصحاب ملامت و رندان قلندر است . حافظ آخرین و بزرگترین ستایشگر شیوه ملامت در ادب فارسی است . مؤسس نظریه ملامت حمدون قصار است که از صوفیان قرن سوم نیشابور است و طریقه ی او را علاوه برنام ملامتی ، با عنوان قصاریه نیز می شناسند . برای اطلاع از راه ملامت مراجعه شود به هجویری کشف و المحجوب ۲۲۸ و رساله ی الملامتیه ابوعبدالرحمان سلمی چاپ دکتر ابوالعلا عفیفی ، قاهره ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( پرده دارِ عشقْ دان اسمِ ملامت بر فقیر
پاسبانِ دُر شناس آن تلخْ آب اندر بِحار ) )
( تازیانه های سلوک، نقد و تحلیل قصاید سنائی، دکتر شفیعی کدکنی، زمستان ۱۳۸۳، ص 335. )
آزردگی
ذم، نکوهش، هجو
نکوهش
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)