ملاطمت
لغت نامه دهخدا
ملاطمة. [ م ُ طَ م َ ] ( ع مص ) با کسی طپنچه زدن. لِطام. ( المصادر زوزنی ). طپانچه زدن یکدیگر را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). تپانچه زدن و سیلی زدن. لِطام. ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید