ملازهی

پیشنهاد کاربران

ما از نوادگان دلاور ملازهی هستم و با فامیل سنگری در روستای میراباد در شهرستان بمپور زندگی میکنیم
دلاور ملازهی ساکن بشاگرد استان کرمان منطقه بلوچ نشین هستند
فرزندان ونوادگان دلاور به اسم ملا پیری فیروز بخواطر مشکلات ودرگیری های طایفه ای به بمپور مهاجرت می کنند
...
[مشاهده متن کامل]

والان بیش از صد سال هست که در بمپور در روستای میرآباد ساکن هستیم.

ملازهی الحمدلله قوم بزرگیه که در کشور های مختلف خاور میانه هست و بخوص بلوچستان ایران
ودر بلوچستان تو همه شهر ها ملازهی هست
و بیشتر تو خاش سکونت دارند
ملازهی های خاش از نوادگان ملارگام هستند که سردارشون حاجی ملا علم رحمة الله علیه بود که بعد او به برادرش رسید
خاندان دگارانی رند یکی از شاخه های معروف و نامدار ایل بزرگ رند می باشد ، این خاندان بیش از اینکه نام دگارانی را برگزینند به رند مندی مشهور بودند . نام گذاری این طایفه به جد اعلیشان میر دگار خان رند عرف میر محمد ایوب حاکم معروف کولواه می رسد . محدوده حکمرانی این قبیله به دلیل وسعتش به بزرگ ترین منطقه حکمرانی رندها مشهور بوده . این خاندان به شدت دارای نفوذ سیاسی و نظامی در بین قبایل بلوچ بوده و در دربار میر چاکر خان رند اعظم که در اوائل دوران زندگی خود در آشال کولواه مجاور با خاندان میر دگار می زیست . دارای مقام و موقعیتی عظیم بودند . به گواه تاریخ منظوم قوم بلوچ . در دفاتر حماسی خاندان جتویی موسوم به تاریخ جتویی از کارهای عجیب و تحول برانگیز جد این خاندان میر دگار خان رند عرف میر محمد ایوب خان سخن ها گفته شده است . حتی انتصاب و انتخاب میر چاکر خان رند بعد از وفات پدرش میر شیهک خان رند . به عنوان سردار قبایل بلوچ با دخالت میر دگار خان رند صورت گرفت . و اشعار حماسی به این گواه است که میر دگار خان عرف میر محمد ایوب خان به دلیل اینکه میر چاکر به نواحی پنجاب و ملتان مهاجرت کرد .
...
[مشاهده متن کامل]

در کولواه همراه خاندانش ماند و امیر رند در انجا معرفی شد که حکمش شامل خیلی زمین ها و ممالک شد . که بعد از او نوادگانش ممالک بیشتری اضافه کردند . ایام زندگانی او در عصر شاه تهماسب صفوی بیان شده که پس از وی میر عالی خان معرفی شد و مرکز حکومت خاندان او قلعه کولواه بود که در مکران قرار داشت که حماسه مشهور میر عالی و چاکر سحاک کهدائی در آن زمان شروع شد . این داستان که بارها به صورت تلفیق و تکبیر از برخی شخصیات گفته شده که چندین اشعار در خصوص این قصه در حال حاضر روایت می شود . که به هر جهت اصل این داستان بین کهدائی ها و بین خاندان رند برای حکومت کولواه بوده . که سرانجام با حمله شخصی چاکر و لشکریانش به میر عالی که در نتیجه طی یک کمینی به چاکر در تیر رس میر ادینگ بن میر عالی قرار گرفت . سرانجام تیرها به چاکر و همراهانش از پای در آوردن ،
و ادینگ از کمین گاه خود بیرون آمد و نزد چاکر رفت و پا بر سینه او نهاد و به وسیله خنجر خود آلت مردی چاکر را برید و لایه نانی گذاشت و نان را داخل دهن چاکر قرار داد و گفت ای چاکر تو پدر من را متهم کردی که او را محبوس کردی در باغ من به تو گوشت و نان گندم دادم ان را بخور . که سرانجام ادینگ به خانه برگشت با صدای بلند گفت رندها خوش حال باشید که چاکر کشته شد . پس از وفات میر عالی فرزندش میر ادینگ به حکم مقرر شد . در زمان حکمرانی او قلمرو دگارانی ها شامل نواحی وسیعی از مکران شد . که در نتیجه بین دو فرزند خود و برادرزاده پدرش تقسیم کرد .

طایفه دگارانی رند بلوچ

بپرس