اگر ملازم خاک در کسی باشی
چوآستانه ندیم خسیت باید بود.
ناصرخسرو.
از جمله آن کلمات این چهار سخن نقل کرده اند که گفت ای موسی بر درگاه من ملازم باش که مقیم منم. ( کشف الاسرار ج 3 ص 728 ). و دین و ملک توأمان و ملازمان اند. ( سندبادنامه ص 5 ). اگر ملک سایه عاطفت بر کار من افکند... چون سایه ملازم این آستانه خواهم بود. ( مرزبان نامه چ قزوینی ص 218 ). اسباب فراغت ایشان ساخته فرموده تا بر دوام علی مرور الایام ملازم آن موضع شریف می باشند. ( مرزبان نامه ایضاً ص 300 ).نصر مدتها ملازم خدمت بود. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران صص 271 - 272 ). در تعهد و تفقد و اجلال و اکرام قدر او مبالغه رفت و در حضرت ملک ملازم بود. ( ترجمه ٔتاریخ یمینی ایضاً ص 316 ).تب باز ملازم نفس گشت
بیماری رفته باز پس گشت.
نظامی.
اما به حکم آنکه سوابق انعام خداوندی ملازم روزگار بندگان است... ( گلستان ). دو درویش خراسانی ملازم صحبت یکدیگر سفر کردندی. ( گلستان ). سوابق نعم خداوندی ملازم روزگار بندگان است. ( گلستان ). تنی چنداز عدول مزکی که ملازم مجلس او بودند زمین خدمت ببوسیدند. ( گلستان ). و امیر نوروز ملازم می بود و در کار لشکر و امارت سعی و اجتهاد می نمود. ( تاریخ غازان ص 15 ). در خلا و ملا و سراء و ضراء ملازم درگاه جهان پناه بود. ( تاریخ غازان ص 56 ). اما تدارک حال قوشچیان که ملازم اند چنان فرمود که مواجب ایشان و طعمه جانورانی که در اهتمام هریک است مفصل برآورده اند. ( تاریخ غازان ص 344 ).ای پسر گر ملازم شاهی
نتوان بود غافل و ساهی.
اوحدی.
- ملازم کردن ؛ همراه کردن : چون مجلس به آخر رسید و مستان عزم شبستان کردند سلطان از زبان خود کسی را ملازم قیصر کرد و جهت احتیاط را فرمود که با او رسوم چرب زبانی و آداب نیکومحضری ممهد دارند. ( سلجوقنامه ظهیری ص 27 ).بیشتر بخوانید ...