ملاذه

لغت نامه دهخدا

( ملاذة ) ملاذة. [ م َ ذَ ] ( ع مص ) مَلَذ. ( از اقرب الموارد ). رجوع به ملذ ( معنی آخر ) شود.
ملاذه. [ م َ ذَ / ذِ ] ( اِ ) ثاهة. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). کُده. ( صحاح الفرس از یادداشت ایضاً ): ثاهة؛ ملاذه و بن دندان. ( منتهی الارب ). و رجوع به ملاز و ملازه شود.

فرهنگ فارسی

ثاهه . ثاهه ملاذه و بن دندان

پیشنهاد کاربران

بپرس