ملاحظه کاری


مترادف ملاحظه کاری: باحزم، دوراندیشی، عاقبت نگری، احتیاط

متضاد ملاحظه کاری: بی ملاحظگی

معنی انگلیسی:
respectabilities, thoughtfulness

لغت نامه دهخدا

ملاحظه کاری. [ م ُ ح َ ظَ / ح ِ ظِ ] ( حامص مرکب ) حالت و صفت ملاحظه کار. رعایت جوانب امور. حزم. احتیاط. احتیاطکاری. و رجوع به ملاحظه کار شود.

فرهنگ فارسی

ملاحظه جوانب امور کردن .

پیشنهاد کاربران

بپرس