ملاحظت

لغت نامه دهخدا

ملاحظت. [ م ُ ح َ / ح ِ ظَ ] ( از ع ، مص ) ملاحظة. مَلاحظه. نگریستن. نگاه کردن : تفاوت میان ملاحظت دوستان و نظرت دشمنان ظاهر است. ( کلیله و دمنه ). حربا... به چه زهره با زهرةالدنیا و غزاله زهرا که بلقیس سبای سناوی سماوی است و بوسلیمان سحرگاهی مبشر قدوم او گستاخی ملاحظت تواندنمود. ( منشآت خاقانی چ دانشگاه ص 41 ). روزی به چشم رحمت با شتر ملاحظتی واجب دید. ( مرزبان نامه چ قزوینی ص 193 ). دیده حقود حسود از ملاحظت جمال حضرتش در مراقد غفلت تا صبح قیامت غنوده. ( مرزبان نامه ایضاً ص 259 ). در همه این اوراق یک لطیفه را... سزاوار ملاحظت به عین الرضا بیند باقی عثرات را در کار او کند. ( مرزبان نامه ایضاً ص 301 ). و رجوع به ملاحظة و ملاحظه شود.

ملاحظة. [ م ُ ح َ ظَ ] ( ع مص ) به گوشه چشم که با سوی گوش دارد نگریستن. ( تاج المصادربیهقی ). همدیگر را نگریستن به دنبال چشم. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). به گوشه چشم نگریستن. ( غیاث ). یکدیگر را نگریستن به گوشه چشم. لِحاظ.( از اقرب الموارد ). || نگریستن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). مراقبت کردن و نگریستن. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به ملاحظه شود. || توجه نفس است به سوی معلوم. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ).

فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) دیدن نگاه کردن . ۲ - یکدیگر را بگوشه چشم نگریستن . ۳ - مراقبت کردن . ۴ - مراعات کردن . ۵ - ( اسم ) نظر نگرش . ۶ - مراقبت . ۷ - مراعات : [ ... بجهت ملاحظه ساعت بشهر نیامد و در جانب شمالی شهر نزول کرد . ] ( عالم آرائ . چا.امیرکبیر۲٠۱ ) جمع : ملاحظات .

پیشنهاد کاربران

بپرس