ملاحظات

/molAhezAt/

لغت نامه دهخدا

ملاحظات. [ م ُ ح َ / ح ِ ] ( ع اِ ) ج ِ ملاحظه. رجوع به ملاحظه شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع ملاحظه : [ الان درست پنجاه و پنج روز و پنج ساعت و پنج دقیقه بود که من ببعضی ملاحظات چرند و پرند ننوشته بودم . ] ( دهخدا . چرند و پرند . ۱۲۹ ) یا ستون ملاحظات . در جدولهایی که در اوراق اداری و غیره هست معمولا آخرین ستون را به ملاحظات تخصیص دهند و مراد آنست که توضیحات لازم را در آن ستون یادداشت میکنند .

پیشنهاد کاربران

معادل انگلیسی نوشته شده در گذرنامه: Observation
در پاسخ به سعید گرامی ( با سپاس برای ریشه ی واژگانی که از زبان پهلوی نام برده ) بیافزایم که به گمانم شاید واژه ی Hangārišn را بتوان به واژه ی کنونی "هنجار" نسبت داد.
ملاحظه:برابرش در پهلوی: : ( uskārišnih ) اُوسکآریشنه، ( ōšmārišn ) :اوشماریشن
( Hangārišn ) : هنگآریشن، ( Āmār ) : آمآر.
بیش بینه به معنی چیزهای بیشتری که دیه یا تصور شده است
reservations
نگرش ها
دیدگاه ها
جمودی
remarks
در دید داشتن
considerations

بپرس