ملاحظ

لغت نامه دهخدا

ملاحظ. [ م َ ح ِ ] ( ع اِ ) ج ِ مَلحَظ. ( از اقرب الموارد ). ج ِ ملحظ، مصدر میمی از لحظه ولحظ الیه ، یعنی به دنبال چشم به سوی او نگریست. ( مقدمه دیوان حافظ چ قزوینی حاشیه ص صو ) :
یرمون بالخطب الطوال و تارة
وحی الملاحظ خفیة الرقباء.
ابوداودبن جریر ایادی ( از مقدمه دیوان حافظ چ قزوینی ص صه ).
و رجوع به ملحظ شود.

فرهنگ فارسی

جمع ملحظ . جمع ملحظ مصدر میمی از لحظ الیه یعنی به دنبال چشم به سوی او نگریست .

پیشنهاد کاربران

بپرس