ملاث. [ م َ ] ( ع ص ) مرد بزرگ قدر شریف. مِلوَث. ج ، ملاوث. ملاوثة. ملاویث. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ). || ( اِ ) انه لنعم الملاث للضیفان ؛ همانا او پناهگاه خوبی برای میهمانان است. ( از اقرب الموارد ). || جایی که بدان دور زند چیزی و مراد از «ملاث الازار» در عبارت «عقیلیة اما ملاث ازارها» سرین است. ( از اقرب الموارد ).