ملائت
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
مترادف ها
حل شدنی، پرداختنی، عدم اعسار، قدرت پرداخت دین، حل کردنی، تحلیل بردنی، ملائت
پیشنهاد کاربران
مال دار بودن
تمکن مالی داشتن
تمکن مالی داشتن، متضاد اعسار است
دارایی داشتن داشتن پول وملا
قدرت پرداخت
دارای مال . دارا . توانا ( مالی )
در ایین دادرسی کیفری ماده 221
ملائت به معنی قدرت راضی کردن بازپرس برای قبولیه کفالت شخص
ملائت به معنی قدرت راضی کردن بازپرس برای قبولیه کفالت شخص
توانایی مالی یا استطاعت داشتن
دارای توان مالی برای پرداخت
دارا بودن ، دارای مال، توانایی مالی داشتن ،
☆☆استطاعت مالی، تمکن، توانگری، ☆☆
•••مثلا در مبحث مهریه، زمانی که دادگاه حکم به مطالبه کل مهریه میدهددرصورت نداشتن تمکن مالی زوج موظف است تامبلغ ۱۱۰سکه را به زوجه بدهد ودرواقع ضمانت اجرای مدنی وکیفری وجود دارد ولی نسبت به مازادمهریه، ضمانت مدنی وکیفری اش کاهش پیدا میکنه وتا ملائت مالی و توانایی مالی زوج اثبات نشود زوجه باید صبر کندودرصورت اثبات توانایی مالی زوج مکلف به پرداخت مازاد مهریه ازطرف دادگاه میشود♤♤♧♧
•••مثلا در مبحث مهریه، زمانی که دادگاه حکم به مطالبه کل مهریه میدهددرصورت نداشتن تمکن مالی زوج موظف است تامبلغ ۱۱۰سکه را به زوجه بدهد ودرواقع ضمانت اجرای مدنی وکیفری وجود دارد ولی نسبت به مازادمهریه، ضمانت مدنی وکیفری اش کاهش پیدا میکنه وتا ملائت مالی و توانایی مالی زوج اثبات نشود زوجه باید صبر کندودرصورت اثبات توانایی مالی زوج مکلف به پرداخت مازاد مهریه ازطرف دادگاه میشود♤♤♧♧
توانایی مالی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)