ملا محمد مهدی نراقی

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] حاج ملا محمدمهدی بن ابی ذر فاضل نراقی (م۱۲۰۹ هـ.ق) معروف به «محقق نراقی» کنار فرزندش ملا احمد نراقی در نجف اشرف مدفون است. این دو به فاضلین نراقی معروف اند. او از مهادی اربعه است.
شهر زیبا و تاریخی کاشان در طول تاریخ به «دارالمؤمنین» معروف بوده است. همواره عالمان بزرگ و نامیِ فراوانی از آن ظهور کرده اند و جهان اسلام از وجود نورانی آنان بهره های چشمگیری برده است. دانشمندانی که هر کدام با تألیفات خود در رشته های گوناگون چراغ هدایت شدند و یکی پس از دیگری در عرصه های علم و حکمت درخشیدند و بر زیبایی های این شهر جلوه دیگر بخشیدند.
در این شهر با افول هر ستاره، ستاره ای دیگر طلوع می کند. در سال 1091 ق. هنگامی که دانشمند توانگر ملا محسن فیض کاشانی چشم از دنیا فرومی بندد. از آن پس فروغ و نشاط معنوی شهر کاشان رو به افول و خمودی می نهد. این شهر حدود چهل سال زانوی غم به بغل می گیرد و به انتظار طلوع ستاره درخشان دیگر می نشیند. تا این که در سال 1128 ق. در نراق ـ یکی از روستاهای اطراف کاشان ـ نوزادی از مادر متولد می شود. پدر وی که ابوذر نام داشت و از کارگزاران ساده دولتی بود به امید این که فرزندش از ناشران حقیقی شریعت محمدی صلی الله علیه و آله و از منتظران واقعی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه شریف باشد نام او را «محمدمهدی» می گذارد.
این فرزند دوران کودکی و نوجوانی را در روستای نراق سپری می کند. در همان اوان نوجوانی علاقه شدیدی نسبت به تحصیل علم و آگاهی از واقعیت های هستی در وجود خود احساس می کند. پس فرصت را از دست نداده، با ذوق و شوق فراوان آماده یادگیری علوم و معارف اسلامی می شود. بدین سان محمدمهدی آوای هجرت سر می دهد و برای ثبت نام در مدرسه علوم دینی کاشان به سوی آن دیار روانه می گردد.
حوزه های علمیه آن دوران از نظر پذیرش، برنامه روشن و ثابتی نداشت. هر علاقه مندی تنها با مراجعه و معرفی آوردن از سوی روحانی محل می توانست به آسانی وارد مدرسه شود و از همان روز در پای درس استاد، حق حضور داشته باشد. او نیز این مرحله را پشت سر می گذارد و یکی از حجره های مدرسه را برای مطالعه و اقامت شبانه روزی خود انتخاب می کند.
البته سادگی ورود عاشقان حقیقت به حوزه های علمیه بدان معنا هم نبود که از هیچ نوع نظم و برنامه ای برخوردار نباشد، بلکه طلاب علاوه بر این که زیر نظر استادان دلسوز و پرتلاش راهنمایی شده، پرورش می یافتند. در طول دوران تحصیل خود، امتحان های سخت و گوناگونی از قبیل فقر، بیماری، کمبود استاد و مشکلات خانوادگی و... را یکی پس از دیگری از سر می گذراندند. به این ترتیب تنها افرادی می توانستند در این مرحله حساس قبول شده، نمره عالی بدست آورند که از روحیه قوی، علاقه، پشتکار و انگیزه الهی برخوردار باشند و تنها این گروه بودند که تا آخر نیز در این سنگر پرخطر می ماندند و از کیان اسلام و مسلمانان دفاع می کردند.
هنور نتیجه این مرحله از آزمون در مورد محمدمهدی درست روشن نشده بود. معلوم نبود وی در جرگه کدام یک از این دو گروه قرار خواهد گرفت. آیا به سرنوشت آن کسانی دچار خواهد شد که با اندک گرفتاری و دشواری، درس و بحث و مدرسه را رها کردند و رفتند یا این که آستین همت بالا زده، طریق عشق و عرفان در پیش می گیرد؟ در هر صورت او با توکل به خداوند یکتا و تکیه بر اراده آهنین، تلاش مخلصانه خویش را پی می گیرد و در حلقه درس اندیشمند توانا مرحوم «ملا جعفر بیدگلی» حاضر می شود. چندین سال از محضر پرفیض این عالم فرزانه خوشه های علم و حکمت می چیند و دوره مقدمات، سطح و مقداری از دروس عالی را در شهر کاشان به پایان می رساند.
چون درس های موجود در کاشان نمی توانست خواسته های علمی و مشکلات درسی او را پاسخ دهد به ناچار برای تکمیل اندوخته های علمی، راهی حوزه علمیه اصفهان می شود. در آنجا پس از مدتی اقامت و جستجو در بین عالمان تراز اول، حکیم پارسا مرحوم «مولی اسماعیل خواجویی» را به استادی انتخاب می کند و در حدود سی سال توقف در آن شهر از کرسی درس وی از جمله: فقه، اصول، کلام، فلسفه، حساب، هندسه و نجوم استفاده های شایان می برد. همچنین از محضر استاد کل فلسفه مرحوم «محمد زمان کاشانی» و «شیخ محمدمهدی هرندی» نیز بهره های فراوان کسب می کند.

پیشنهاد کاربران

بپرس