[ویکی شیعه] عباس تربتی معروف به ملا عباس تربتی و حاج آخوند (۱۲۵۰-۱۳۲۲ش) روحانی، واعظ و عارف قرن چهاردهم . ملا عباس در تربت حیدریه و حوزه علمیه مشهد فقه، اصول و فلسفه آموخت؛ اما شهرتش بیشتر به این بود که اهل کشف و کرامت است. وی گاه ابیاتی از شاهنامه را با گریه می خوانده است. مردم برای دادخواهی و شکایت از خوانین به او رجوع می کردند. حسینعلی راشد فرزند اوست.
کنگرهٔ بزرگداشت وی در سال ۱۳۸۶ در تربت حیدریه برگزار شد.
عباس تربتی معروف به ملا عباس تربتی فرزند ملا حسینعلی در سال ۱۲۵۰ش، در روستای «کاریزک ناگهانی ها» از توابع شهرستان تربت حیدریه به دنیا آمد. نام مادرش «شیرین» از اهالی قاین و دارای یک خواهر بود.
کنگرهٔ بزرگداشت وی در سال ۱۳۸۶ در تربت حیدریه برگزار شد.
عباس تربتی معروف به ملا عباس تربتی فرزند ملا حسینعلی در سال ۱۲۵۰ش، در روستای «کاریزک ناگهانی ها» از توابع شهرستان تربت حیدریه به دنیا آمد. نام مادرش «شیرین» از اهالی قاین و دارای یک خواهر بود.
wikishia: ملا_عباس_تربتی
[ویکی فقه] ملاّ عبّاس تربتی. ملا عباس تربتی از علمای خراسان و متوفای سال ۱۳۶۴ هجری قمری می باشد.
یکی از شهرهای استان خراسان، تربت حیدریه (نام این شهر تا قرن هفتم هجری «زاوه» بود پس از ارتحال قطب الدین حیدرـ عارف مشهورـودفن وی دراین شهر، به «تربت حیدریه» نامیده شد.) نام دارد سرزمینی که از مهر عترت نبوی علیهم السّلام ممتاز بوده و به وجود صالحان و شهیدان، سرافراز.روستای «کاریزک ناگهانی ها» در سال ۱۲۵۱ش. با تولد نوزادی بر خود می بالد. ملا حسینعلی و همسرش شیرین، پس از تولد اولین فرزندشان، نام زیبای عباس را برایش برمی گزینند. عباس در محیط پرصفای خانه پدرش در این روستا، مراحل کودکی را پشت سر می گذارد طولی نمی کشد که خداوند به وی خواهری عطا می کند و فضای خانواده از محبت و عاطفه، سرشار می شود.
یکی از شهرهای استان خراسان، تربت حیدریه (نام این شهر تا قرن هفتم هجری «زاوه» بود پس از ارتحال قطب الدین حیدرـ عارف مشهورـودفن وی دراین شهر، به «تربت حیدریه» نامیده شد.) نام دارد سرزمینی که از مهر عترت نبوی علیهم السّلام ممتاز بوده و به وجود صالحان و شهیدان، سرافراز.روستای «کاریزک ناگهانی ها» در سال ۱۲۵۱ش. با تولد نوزادی بر خود می بالد. ملا حسینعلی و همسرش شیرین، پس از تولد اولین فرزندشان، نام زیبای عباس را برایش برمی گزینند. عباس در محیط پرصفای خانه پدرش در این روستا، مراحل کودکی را پشت سر می گذارد طولی نمی کشد که خداوند به وی خواهری عطا می کند و فضای خانواده از محبت و عاطفه، سرشار می شود.
[ویکی فقه] ملا عباس تربتی از علمای خراسان و متوفای سال ۱۳۶۴ هجری قمری می باشد.
یکی از شهرهای استان خراسان، تربت حیدریه (نام این شهر تا قرن هفتم هجری «زاوه» بود پس از ارتحال قطب الدین حیدرـ عارف مشهورـودفن وی دراین شهر، به «تربت حیدریه» نامیده شد.) نام دارد سرزمینی که از مهر عترت نبوی علیهم السّلام ممتاز بوده و به وجود صالحان و شهیدان، سرافراز.روستای «کاریزک ناگهانی ها» در سال ۱۲۵۱ش. با تولد نوزادی بر خود می بالد. ملا حسینعلی و همسرش شیرین، پس از تولد اولین فرزندشان، نام زیبای عباس را برایش برمی گزینند. عباس در محیط پرصفای خانه پدرش در این روستا، مراحل کودکی را پشت سر می گذارد طولی نمی کشد که خداوند به وی خواهری عطا می کند و فضای خانواده از محبت و عاطفه، سرشار می شود.
تحصیل
ملا حسینعلی، پسرش را نخست در روستا به مکتب و سپس به شهر تربت می فرستد، عباس نیز در مدرسه حاج شیخ یوسفعلی به فراگیری صرف و نحو می پردازد و از محضر آخوند حاج ملا عبدالحمید بهره مند می شود. عباس به سبب شوق درونی، تمام اوقاتش را به درس، بحث، تکرار و تمرین آن، عبادت، فراگیری مسائل دینی و مطالعه شرح حال پیامبران، امامان و... می گذراند به گونه ای که بارها مورد تحسین استاد و هم شاگردی هایش قرار می گیرد. وی پس از اتمام مقدمات، به فراگیری سطح فقه و اصول می پردازد. اما طولی نمی کشد که از سوی پدر، مکلف به بازگشت به روستا و تشکیل زندگی می شود.طلبه خوش استعداد و پرهیزکار، برای رسیدن به مدارج عالی و دور ماندن از عصیان الهی، چاره ای جز استفتاء نمی یابد لذا نزد یکی از علمای فرزانه تربت حیدریه رفته و می پرسد:اگر جوانی میل داشته باشد به تحصیل علم ادامه بدهد و پدرش اجازه ندهد، آیا اگر بدون اجازه پدر در پی تحصیل برود، کاری بر خلاف شرع کرده و سفرش، سفر حرام است؟دانشمند جلیل القدر تبسم کنان می فرماید:اگر آن جوان، شما باشید، خلاف شرع نیست بلکه واجب است که این کار را بکنید.عباس تربتی با قلبی مطمئن به سوی شهر مقدس مشهد رهسپار می شود تا به تکمیل معلوماتش بپردازد. وی پس از زیارت بارگاه ملکوتی امام رضا علیه السّلام و توسل به آن حضرت، تصمیم می گیرد بدون درخواست توصیه ای از علمای تربت و مشهد، جهت سکونت در مدرسه و موقوفه های دینی و علمی، به کارگری بپردازد. از این رو، برای گذران زندگی روزها به کار و تلاش و شب ها نیز به درس و بحث مشغول می شود.
درس احسان
مدتی از اقامت ملا عباس در مشهد گذشته بود تا این که پدرش پس از پرس و جو، به دیدارش می آید. وی خود در این باره فرموده است:«روزی در حرم مشغول زیارت بودم که دستی به شانه ام خورد برگشتم دیدم پدرم است که برای بردن من آمده است. خیلی رقت کردم، چرا که پدر پیرم تنها بود و پسری جز من نداشت این بود که با همه شوق به تحصیل، همراه پدرم به روستا بازگشتم.»وی در ادامه می گوید:«اتفاقا در بین راه به همان آقای عالم ـ که از او استفتاء کرده بودم ـ برخوردیم، که عازم مشهد بود با دیدن من و پدرم و فهمیدن موضوع، خیلی اظهار تاسف کرده و به پدرم فرمود: «حیف است که این جوان را می برید زیرا او یک پارچه عشق، شوق و تحصیل است!».
ازدواج
...
یکی از شهرهای استان خراسان، تربت حیدریه (نام این شهر تا قرن هفتم هجری «زاوه» بود پس از ارتحال قطب الدین حیدرـ عارف مشهورـودفن وی دراین شهر، به «تربت حیدریه» نامیده شد.) نام دارد سرزمینی که از مهر عترت نبوی علیهم السّلام ممتاز بوده و به وجود صالحان و شهیدان، سرافراز.روستای «کاریزک ناگهانی ها» در سال ۱۲۵۱ش. با تولد نوزادی بر خود می بالد. ملا حسینعلی و همسرش شیرین، پس از تولد اولین فرزندشان، نام زیبای عباس را برایش برمی گزینند. عباس در محیط پرصفای خانه پدرش در این روستا، مراحل کودکی را پشت سر می گذارد طولی نمی کشد که خداوند به وی خواهری عطا می کند و فضای خانواده از محبت و عاطفه، سرشار می شود.
تحصیل
ملا حسینعلی، پسرش را نخست در روستا به مکتب و سپس به شهر تربت می فرستد، عباس نیز در مدرسه حاج شیخ یوسفعلی به فراگیری صرف و نحو می پردازد و از محضر آخوند حاج ملا عبدالحمید بهره مند می شود. عباس به سبب شوق درونی، تمام اوقاتش را به درس، بحث، تکرار و تمرین آن، عبادت، فراگیری مسائل دینی و مطالعه شرح حال پیامبران، امامان و... می گذراند به گونه ای که بارها مورد تحسین استاد و هم شاگردی هایش قرار می گیرد. وی پس از اتمام مقدمات، به فراگیری سطح فقه و اصول می پردازد. اما طولی نمی کشد که از سوی پدر، مکلف به بازگشت به روستا و تشکیل زندگی می شود.طلبه خوش استعداد و پرهیزکار، برای رسیدن به مدارج عالی و دور ماندن از عصیان الهی، چاره ای جز استفتاء نمی یابد لذا نزد یکی از علمای فرزانه تربت حیدریه رفته و می پرسد:اگر جوانی میل داشته باشد به تحصیل علم ادامه بدهد و پدرش اجازه ندهد، آیا اگر بدون اجازه پدر در پی تحصیل برود، کاری بر خلاف شرع کرده و سفرش، سفر حرام است؟دانشمند جلیل القدر تبسم کنان می فرماید:اگر آن جوان، شما باشید، خلاف شرع نیست بلکه واجب است که این کار را بکنید.عباس تربتی با قلبی مطمئن به سوی شهر مقدس مشهد رهسپار می شود تا به تکمیل معلوماتش بپردازد. وی پس از زیارت بارگاه ملکوتی امام رضا علیه السّلام و توسل به آن حضرت، تصمیم می گیرد بدون درخواست توصیه ای از علمای تربت و مشهد، جهت سکونت در مدرسه و موقوفه های دینی و علمی، به کارگری بپردازد. از این رو، برای گذران زندگی روزها به کار و تلاش و شب ها نیز به درس و بحث مشغول می شود.
درس احسان
مدتی از اقامت ملا عباس در مشهد گذشته بود تا این که پدرش پس از پرس و جو، به دیدارش می آید. وی خود در این باره فرموده است:«روزی در حرم مشغول زیارت بودم که دستی به شانه ام خورد برگشتم دیدم پدرم است که برای بردن من آمده است. خیلی رقت کردم، چرا که پدر پیرم تنها بود و پسری جز من نداشت این بود که با همه شوق به تحصیل، همراه پدرم به روستا بازگشتم.»وی در ادامه می گوید:«اتفاقا در بین راه به همان آقای عالم ـ که از او استفتاء کرده بودم ـ برخوردیم، که عازم مشهد بود با دیدن من و پدرم و فهمیدن موضوع، خیلی اظهار تاسف کرده و به پدرم فرمود: «حیف است که این جوان را می برید زیرا او یک پارچه عشق، شوق و تحصیل است!».
ازدواج
...
wikifeqh: ملاعباس_تربتی