[ویکی الکتاب] معنی مُلِئَتْ: پر شده
معنی مُلِئْتَ: پرمی شدی
معنی مَلَئِهِ: جمعیت عظیم و متفقش - اشراف و بزرگان قومش -درباریانش (کلمه ملا به معنای جماعتی از مردم است که بر یک نظریه اتفاق کردهاند و اگر چنین جمعیتی را ملا نامیدند برای این است که عظمت و ابهتشان چشم بیننده را پر میکند از طرفی کلمه ملأ به معنای اشراف و بزرگان قو...
معنی مَلَئِهِمْ: جمعیت عظیم و متفقشان - اشراف و بزرگان قومشان -درباریانشان (کلمه ملا به معنای جماعتی از مردم است که بر یک نظریه اتفاق کردهاند و اگر چنین جمعیتی را ملا نامیدند برای این است که عظمت و ابهتشان چشم بیننده را پر میکند از طرفی کلمه ملأ به معنای اشراف و بزر...
معنی مَلَإِ: جمعیت عظیمی که بر یک نظر متفقند - اشراف و بزرگان قوم -درباریان (کلمه ملا بطوری که گفتهاند به معنای جماعتی از مردم است که بر یک نظریه اتفاق کردهاند و اگر چنین جمعیتی را ملا نامیدند برای این است که عظمت و ابهتشان چشم بیننده را پر میکند از طرفی کلمه ملأ...
ریشه کلمه:
مل ء (۴۰ بار)
(به فتح میم) پرکدن. خواه پرکردن با آب باشد یا غیرآن. . ما آسمان را تفحص کردیم و یافتیم که با نگهبانها و شهابها پر شده است. املاء: پرکردن. . اِمْتِلاء: پرشدن. . مِلْء (به کسر میم) نام مقداری است که ظرفی را پرکند . آنانکه کافراند و کافر بمیرند اگر یکیشان آنقدر طلا به عوض دهد که زمین پرشود از او پذیرفته نیست. *** مَلَأ: جماعت و جماعت اشراف. در صحاح گفته: «اَلْمَلَأُ اَلْجَماعَةُ» در قاموس و اقرب از جمله معانی آن اشراف ناس و مطلق جماعت است به معنی خُلق و مشورت نیز آمده است. طبرسی فرموده: ملاً به معنی جماعت اشراف است که هیبت آنها سینهها را پر کند. راغب آن را جماعتی که بر یک رأیاند معنی کرده وجه تسمیه را مانند طبرسی گفته است. ناگفته نماند: در قرآن مجید هم در جماعت اشراف بکار رفته مثل . و هم در مطلق جماعت و قوم، مثل . که مراد مطلق قوم فرعون است ولی بیشتر در اشراف قوم بکار رفته است در ملحقات صحیفه سجادیّه هست: «سُبْحانَکَ حاضِرُ کُلِ مَلَأٍ» شاید. به مطلق جماعت از آن ملاء گفته شده که محلّی از زمین و یا چشم بیننده را پر میکنند. ملاء اعلی 1- . یعنی شیاطین به جماعت بالاتر نتوانستند گوش بدهند و از هر طرف زده میشوند و طرد میگردند. گفتهاند: مراد از ملاء اعلی جماعت ملائکه است که شیاطین در صورت استماع کلام آنها و استراق سمع از هر طرف رانده میشوند و در اینصورت باید گفت: ملائکه در آسمانها اجتماعی دارند که شیاطین در صورت ورود به آن انجمن ازاخبار غیبی و از حوادث آینده مطلع میشوند لذا از استماع جریان آن ممنوعند. به نظر بعضی: مراد از ملاء اعلی مخلوقاتی است که در کرات آسمانیاند و شیاطین سعی میکردند به آن مکانها نزدیک شوند و اسرار بیشتری بدست آورند در «سَماء» مشروحاً گفتهایم که در آسمانها مخلوقات زنده وجود دارند و هم اکنون اصوات آنها را به صورت امواج بیسیم میگیرند. 2- . ظاهراً مراد از ملاء اعلی ملائکه و مراد از اختصام آنها همان است که در جواب «اِنّی جاعِلٌ فِی الْاَرْضِ خَلیفَةً» گفتند «أَتَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ» (والله اعلم) و یا اختصاصی است که میان خویش داشتند.
معنی مُلِئْتَ: پرمی شدی
معنی مَلَئِهِ: جمعیت عظیم و متفقش - اشراف و بزرگان قومش -درباریانش (کلمه ملا به معنای جماعتی از مردم است که بر یک نظریه اتفاق کردهاند و اگر چنین جمعیتی را ملا نامیدند برای این است که عظمت و ابهتشان چشم بیننده را پر میکند از طرفی کلمه ملأ به معنای اشراف و بزرگان قو...
معنی مَلَئِهِمْ: جمعیت عظیم و متفقشان - اشراف و بزرگان قومشان -درباریانشان (کلمه ملا به معنای جماعتی از مردم است که بر یک نظریه اتفاق کردهاند و اگر چنین جمعیتی را ملا نامیدند برای این است که عظمت و ابهتشان چشم بیننده را پر میکند از طرفی کلمه ملأ به معنای اشراف و بزر...
معنی مَلَإِ: جمعیت عظیمی که بر یک نظر متفقند - اشراف و بزرگان قوم -درباریان (کلمه ملا بطوری که گفتهاند به معنای جماعتی از مردم است که بر یک نظریه اتفاق کردهاند و اگر چنین جمعیتی را ملا نامیدند برای این است که عظمت و ابهتشان چشم بیننده را پر میکند از طرفی کلمه ملأ...
ریشه کلمه:
مل ء (۴۰ بار)
(به فتح میم) پرکدن. خواه پرکردن با آب باشد یا غیرآن. . ما آسمان را تفحص کردیم و یافتیم که با نگهبانها و شهابها پر شده است. املاء: پرکردن. . اِمْتِلاء: پرشدن. . مِلْء (به کسر میم) نام مقداری است که ظرفی را پرکند . آنانکه کافراند و کافر بمیرند اگر یکیشان آنقدر طلا به عوض دهد که زمین پرشود از او پذیرفته نیست. *** مَلَأ: جماعت و جماعت اشراف. در صحاح گفته: «اَلْمَلَأُ اَلْجَماعَةُ» در قاموس و اقرب از جمله معانی آن اشراف ناس و مطلق جماعت است به معنی خُلق و مشورت نیز آمده است. طبرسی فرموده: ملاً به معنی جماعت اشراف است که هیبت آنها سینهها را پر کند. راغب آن را جماعتی که بر یک رأیاند معنی کرده وجه تسمیه را مانند طبرسی گفته است. ناگفته نماند: در قرآن مجید هم در جماعت اشراف بکار رفته مثل . و هم در مطلق جماعت و قوم، مثل . که مراد مطلق قوم فرعون است ولی بیشتر در اشراف قوم بکار رفته است در ملحقات صحیفه سجادیّه هست: «سُبْحانَکَ حاضِرُ کُلِ مَلَأٍ» شاید. به مطلق جماعت از آن ملاء گفته شده که محلّی از زمین و یا چشم بیننده را پر میکنند. ملاء اعلی 1- . یعنی شیاطین به جماعت بالاتر نتوانستند گوش بدهند و از هر طرف زده میشوند و طرد میگردند. گفتهاند: مراد از ملاء اعلی جماعت ملائکه است که شیاطین در صورت استماع کلام آنها و استراق سمع از هر طرف رانده میشوند و در اینصورت باید گفت: ملائکه در آسمانها اجتماعی دارند که شیاطین در صورت ورود به آن انجمن ازاخبار غیبی و از حوادث آینده مطلع میشوند لذا از استماع جریان آن ممنوعند. به نظر بعضی: مراد از ملاء اعلی مخلوقاتی است که در کرات آسمانیاند و شیاطین سعی میکردند به آن مکانها نزدیک شوند و اسرار بیشتری بدست آورند در «سَماء» مشروحاً گفتهایم که در آسمانها مخلوقات زنده وجود دارند و هم اکنون اصوات آنها را به صورت امواج بیسیم میگیرند. 2- . ظاهراً مراد از ملاء اعلی ملائکه و مراد از اختصام آنها همان است که در جواب «اِنّی جاعِلٌ فِی الْاَرْضِ خَلیفَةً» گفتند «أَتَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ» (والله اعلم) و یا اختصاصی است که میان خویش داشتند.
wikialkb: مُلِئَت