مقیی ٔ. [ م ُ ق َی ْ ی ِءْ ] ( ع ص ) داروی قی آور. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ). قی آورنده . دارویی که شکوفه افتادن را خورند. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). دوایی که خاصیت آن تحریک رطوبات است به سمت بالای معده تا از دهان خارج شود. ( از بحر الجواهر ). هرچه اخراج فضول از طریق مری کند. ( تحفه حکیم مؤمن ). دوایی را نامند که به قوت حرارت خود ترقیق نماید اخلاط غلیظه محتبسه در مجاری غذا و معده راو به قی دفع نماید مانند تخم ترب. ( مخزن الادویه ). مقیی. [ م ُ ق َی ْ یی ] ( ع ص ) هر دارویی و هر چیزی که قی آورد. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به ماده قبل شود.