مقید گردیدن گشتن

فرهنگ فارسی

( مقید گردیدن گشتن ) ( مصدر ) مقید شدن : [ و از جور زمانه مقید و محبوس گشت . ] ( کلیله . قر . چا . ۵ : کج ) مقید گرداندن ( گردانیدن ) . ( مصدر ) مقید کردن : [ ... اتابک قزل ارسلان - که از بنده زادگان او بود بروی برون آمد و او را مقید گردانید و ملک فرو گرفت . ]

پیشنهاد کاربران

بپرس