مقیت

لغت نامه دهخدا

مقیت. [ م َ ] ( ع ص ) ( از «م ق ت » ) دشمن داشته. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). ممقوت. ( اقرب الموارد ).

مقیت. [م ُ ] ( ع ص ) ( از «ق وت » ) نگاهبان چیزی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). نگاهدارنده. ( غیاث ). حافظ چیزی. ( از اقرب الموارد ). || گواه و حاضر.( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( غیاث ). شاهدچیزی. ( از اقرب الموارد ). || توانا و قوت دهنده. ( مهذب الاسماء ) ( السامی ). توانا و روزی دهنده.( غیاث ) ( آنندراج ). توانا به قوت دادن و منه قوله تعالی : و کان اﷲ علی کل شی مقیتاً . ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). مقتدر مانند آنکه می بخشد برای هر کسی قوت او را و گویند «و کنت علی اسأته مقیتاً»؛ ای مقتدراً. ( از اقرب الموارد ).

مقیت. [ م ُ ] ( اِخ ) نامی از نامهای خدای تعالی. ( مهذب الاسماء ) ( السامی ).

فرهنگ فارسی

نامی از نامهای خدای تعالی

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] اسم صد و بیست و سوم. المُقیت
لفظ «مقیت» یک بار در قرآن آمده و وصف خدا قرار گرفته است، چنان که می فرماید:
(مَنْْ یَشْفَع شَفاعَةً حَسَنَةً یَکُنْ لَهُ نَصِیبٌ مِنْها وَ مَنْ یَشْفَع شَفاعَةً سَیّئَةً یَکُنْ لَهُ کِفْلٌ مِنْها وَ کانَ اللّهُ عَلی کُلِّ شَیء مُقِیتاً).(نساء/85)
«هر کس در کار نیکی شفاعت کند او را از آن نصیبی است و هرکس در کار بدی شفاعت نماید او را از آن بهره ای است و خدا نگهبان همه چیز است».
صدوق می گوید: «مقیت» به معنی حافظ و رقیب است، و اگر به روزی «قوت» می گویند زیرا مایه حفظ بدن است.

پیشنهاد کاربران

مقیت در اصل از ماده قوت به معنی غذائی است که جان انسان را حفظ می کند ، بنا بر این مقیت که اسم فاعل از باب افعال است به معنی کسی است که قوت دیگری را می پردازد و از آنجا که چنین کسی حافظ حیات او است ، کلمه
...
[مشاهده متن کامل]
مقیت به معنی حافظ نیز به کار رفته و نیز شخصی که قوت می دهد حتما توانائی بر این کار دارد به همین جهت این کلمه به معنی مقتدر نیز آمده و چنین کسی مسلما حساب زیردستان خود را دارد ، به همین دلیل به معنی حسیب آمده است .

نگهدارنده و روزی بخش

بپرس