مقلس

لغت نامه دهخدا

مقلس. [ م ُ ل ِ ] ( ع ص ) مرحوم دهخدا در یادداشتی آرند: این وصف فاعلی را از باب افعال در لغتنامه ها نیافتم ومقلس از باب تفعیل بمعنی بازیگر گاه قدوم ملوک و امرا آمده است :
بهره ورند از سخات اهل صلاح و فساد
زاهد و عابد چنانک ، مقلس و قلاش و رند.
سوزنی ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

مقلس. [ م ُ ق َل ْ ل ِ ] ( ع ص ) چوب باز. ( مهذب الاسماء ). بازیگر وقت قدوم ملوک و امرا. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). آن که بازیگری می کند پیشاپیش امیر هنگام قدوم وی به شهر. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به ماده قبل شود.

فرهنگ فارسی

چوب باز . بازیگر وقت فدوم ملوک وامرا . آنکه بازیگری می کند پیشاپیش امیر هنگام قدوم وی به شهر .

دانشنامه عمومی

مقلس ( به عربی: مقلس ) یک روستا در سوریه است که در استان حمص واقع شده است. [ ۱] مقلس ۳۷۵ نفر جمعیت دارد و ۸۰۰ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
عکس مقلسعکس مقلس
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس