مقلاد


مترادف مقلاد: کلید، مفتاح

متضاد مقلاد: قفل

لغت نامه دهخدا

مقلاد. [ م ِ ] ( ع اِ ) کلید. مقلید. ج ، مقالید. ( مهذب الاسماء ) ( ترجمان القرآن ). کلید.( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) : سه نام از نامهای بزرگ عز اسمه که... مقلاد خیرات و مفتاح حسنات است تحفه آورده. ( سندبادنامه ). || گنجینه. ج ، مقالید. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

کلید . مقلید . جمع مقالید .

فرهنگ عمید

کلید.

پیشنهاد کاربران

واژه مقلاد از اقلید یا قلید گرفته شده که بر یکی از وزن های تازیان ، یعنی مفعال ( ابزاری ) گذاشته شده؛ و همچنین که قلید تازی از کلیدس یونانی میباشد.

بپرس