مقفا

/moqaffA/

مترادف مقفا: قافیه دار، دارای قافیه، مقفی

متضاد مقفا: غیرمقفی

معنی انگلیسی:
rhymed or rimed

لغت نامه دهخدا

مقفا. [ م ُ ق َف ْ فا ] ( ع ص ) دارای قافیه. ( ناظم الاطباء ). صاحب قافیه. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به مقفی شود.

فرهنگ فارسی

رسم الخط فارسی برای مقفی
ماخوذ از تازی دارای قافیه .

فرهنگ عمید

کلام با قافیه، قافیه دار.

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] مقفا. (ع ص ) دارای قافیه . . صاحب قافیه . . و رجوع به مقفی شود.
(ع ص ) قافیه کرده شده . . دارای قافیه . . بقافیه . قافیه دار. بیت مقفی ؛ بیتی که آن را قافیت پدید کرده اند.  : گفتند حروف آخرین آن به یکدیگر ماننده تا فرق بود میان مقفی و غیرمقفی .... || آن است که ضرب و عروض آن در حروف مختلف باشند چنانکه رضی نیشابوری گفته است : زهی سرفرازی که با پایگاهت میسر نشد چرخ را دستیاری . که اگر چه وزن عروض و ضرب این بیت فعولن است حروف آن مختلف است . . || درپی داشته شده . .

پیشنهاد کاربران

بپرس