مقطوف
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
مقطوف. [ م َ ] ( ع ص ) چیده شده و گویند ثمر مقطوف. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) . || ( در اصطلاح عروض ) اجزای عروضی که بدان قطف راه یافته باشد. ( از اقرب الموارد ) . فعولن چون از مفاعلتن خیزد آن را مقطوف خوانند و بسبب آنکه بدین زحاف از این جزو دو حرف و دو حرکت افتاده است آن را به قطف ( ثمار ) تشبیه کردند. ( المعجم چ دانشگاه ص 74 ) .
... [مشاهده متن کامل]
منبع. لغت نامه دهخدا
... [مشاهده متن کامل]
منبع. لغت نامه دهخدا