مقطه

لغت نامه دهخدا

( مقطة ) مقطة. [ م ِ ق َطْ طَ ] ( ع اِ ) آنکه بر او سرقلم بزنند. ( دهار ). قطزن ؛ یعنی استخوان و جز آن که بر آن زبان قلم را برند. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). مِقَطّ. ( اقرب الموارد ). و رجوع به مقط شود.

فرهنگ فارسی

آنکه بر او سر قلم بزنند . قط زن یعنی استخوان و جز آن که بر آن زبان قلم را برند .

پیشنهاد کاربران

بپرس