مقصدی
لغت نامه دهخدا
خواهم که کسی حال مرا پیش تو گوید
اما چه کنم بیکسم و هیچکسم نیست.
و نیز:
تو کاری کن که مردم آفت جانها ندانندت
و گرنه سهل باشد کار این یک جان که من دارم.
و رجوع به تذکره صبح گلشن ص 438 و تذکره آتشکده آذر طبع دکتر شهیدی ص 227 و فرهنگ سخنوران شود.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید