مقرون به صرفه

/maqrunbesarfe/

مترادف مقرون به صرفه: باصرفه، فایده دار

معنی انگلیسی:
economical, economy, frugal, cost-effective

مترادف ها

economical (صفت)
مقرون به صرفه

پیشنهاد کاربران

مقرون به صرفه = پربازده/همراه با سود/سودبَر/سود دِه/بیشتر سود/
این کالا بیشتر سود است ( سود آن از هزینه آن بیشتر است )
کم هزینه، پربازده، بازده بالا
cost - effective
affordable
صرف داشتن در کار یا چیزی
در مورد خرید کالا یا چیزی گفته می شود که فایده و کارایی آن نسبت به قیمت و هزینه اش بیشتر باشد.
سودآور
مقرون به صرفه. با صرفه، با فائده، با سود، سودآور. کم خرج، کم هزینه، ارزان.
توضیحات:
بطور کلی، اگر در مورد کاری سود و زیان حاصل از انجام آن در نظر گرفته شود، آن کار، یا انجام آن، «مقرون» ( = نزدیک ) «به صرفه» گفته می شود اگر سود حاصل از زیان حاصل بیشتر باشد، و یا امکان حصول سود از امکان حصول زیان بیشتر باشد. در غیر این صورت، آن کار، یا انجام آن، «مقرون به زیان» یا «مقرون به ضرر» گفته می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

رجوع شود به «مقرون» و «صرفة» ( = صرفه ) .
امثال:
"اکونیوز: معاون وزیر نفت گفت: شایعه ها درباره کاهش فروش نفت ایران جو سازی علیه جمهوری اسلامی است، فروش نفت ایران مانند گذشته است چون کشورهای خریدار می دانند خرید نفت ایران مقرون به صرفه است. " ( منبع: اکونیوز، ۷ اردیبهشت ۱۳۸۹ )
"وی تاکید کرد: زمانی که کشت چای مقرون به صرفه شود، کیفیت چای نیز بالا می رود و طبیعتاً در جریان ساخت فرآوری نیز دقت شده و چای بهتری نیز تولید می شود. " ( منبع: شبکۀ خبری صنایع غذایی ایران، ۲۰ خرداد ۱۳۸۹ )

اقتصادی
در مورد خرید جنسی توجیه اقتصادی داشتن یا استفاده از وسیله ای با صرفه بودن

بپرس