مقروض شدن


مترادف مقروض شدن: وام دارشدن، بدهکار شدن، قرض دار شدن

متضاد مقروض شدن: بستانکار کردن

پیشنهاد کاربران

زیر دین رفتن: [عامیانه، کنایه ] قرض دار شدن، مدیون شدن.

بپرس