مقروح
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
مقروح = کسی که زخم عمیقی در پیکرش باشد
استاد مرحوم بیضای اردبیلی یه شعری سرودند که ردیف تمام ابیات، کلمات قلیل الاستعمال مانند مقروح ، مجروح، مفتوح، منکوح، مسبوح، مشروح و. . . میباشد. شعر بسیار زیباییست.
... [مشاهده متن کامل]
مرحوم استاد بیضای اردبیلی شاعریست که در مقام ایشان استاد منزوی رحمه الله فرموده: شاعری نیست که نهضت عاشورا را از بُعد عرفان همانند استاد بیضای مرحوم بتواند ارائه دهد.
استاد مرحوم بیضای اردبیلی یه شعری سرودند که ردیف تمام ابیات، کلمات قلیل الاستعمال مانند مقروح ، مجروح، مفتوح، منکوح، مسبوح، مشروح و. . . میباشد. شعر بسیار زیباییست.
... [مشاهده متن کامل]
مرحوم استاد بیضای اردبیلی شاعریست که در مقام ایشان استاد منزوی رحمه الله فرموده: شاعری نیست که نهضت عاشورا را از بُعد عرفان همانند استاد بیضای مرحوم بتواند ارائه دهد.