مقربین

لغت نامه دهخدا

مقربین. [ م ُرْ رَ ] ( ع ص ،اِ ) ملائکه کروبین. مقربون. ( ناظم الاطباء ). ج ِ مقرب. فرشتگان نزدیک. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || خویشان و نزدیکان پادشاه. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

ملائکه کروبین . مقربون .

پیشنهاد کاربران

نزدیکان
اهل درون. [ اَ ل ِ دَ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از اولیاء و مقرب و خواص و محرم اسرار است. ( هفت قلزم ) . مقرب و خواص و محرم اسرار. ( ناظم الاطباء ) . و رجوع به اهل و ترکیبات آن شود.
retinue

بپرس