مقر امدن


مترادف مقر امدن: ( مقر آمدن ) اعتراف کردن، اقرار کردن، معترف شدن

متضاد مقر امدن: ( مقر آمدن ) انکار کردن

معنی انگلیسی:
talk

فرهنگ فارسی

( مقر آمدن ) ( مصدر ) اقرار کردن اعتراف کردن : [ و او ( بیمار ) منکر نتوانست شدن مقر آمد . قابوس از این معالجت شگفتی بسیار نمود . ] ( چهارمقاله .۱۲۳ )

پیشنهاد کاربران

بپرس