مقدود

لغت نامه دهخدا

مقدود. [ م َ ] ( ع ص ) نیکوبالا. ( مهذب الاسماء ) ( دهار ). مرد باریک اندام. ( ناظم الاطباء ). || مبتلا به درد شکم. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

نیکو بالا . مرد باریک اندام .

پیشنهاد کاربران

به معنای دراز در آیه 9 سوره همزه در قرآن کریم:
فِی عَمَدٍ مُّمَدَّدَةٍ
شعله های سوزان جهنّم به صورت ستونهای کشیده و دراز ، دوزخیان را احاطه می کند و ایشان را در برمی گیرد