مقدم و موخر کردن


معنی انگلیسی:
permute, transpose

مترادف ها

transpose (فعل)
قلب کردن، پس و پیش کردن، ترانهادن، مقدم و موخر کردن، بطرف دیگر معادله بردن

پیشنهاد کاربران

بالا، پایین . فراز ، نشیب . درازا ، پهنا. بلندا ، باریکا. فرازا، نشیبا. اینورا، آنورا. کوتاه، بلند. پهنا ، درازا. چپ ، راست. زیر، زبر .
نها ، دما به لری مانند نهاوند ودماوند، نها وند یعنی جلویش وند وآسان رو است ودماوند یعنی پشتش آسان رو و وند می باشد. پیش وپس. پشت وجلو. پشت ورو.

بپرس