مقداری
/meqdAri/
مترادف مقداری: اندکی، قلیلی، کمی
برابر پارسی: اندکی، چندی
معنی انگلیسی:
واژه نامه بختیاریکا
جدول کلمات
مترادف ها
کمی، چندی، مقداری، وابسته به خاصیت حرف هجا دار، بیان شده بر حسب صفات
پیشنهاد کاربران
مُشتی
:
رسولی با وی نامزد کردند با مشتی عشوه و پیغام. ( تاریخ بیهقی ) .
از بیت المال بر او چیزی بازگشت ، اما مشتی زوائد فراهم نهاده اند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 370 ) .
پس آدم مشتی گندم پراکنده کرد و گاو دربست و میراند.
... [مشاهده متن کامل]
( قصص الانبیاء ص 23 ) .
من کز آن آب در کنم چو صدف/اَرزَم آخر به مشتی آب و علف
نظامی
:
رسولی با وی نامزد کردند با مشتی عشوه و پیغام. ( تاریخ بیهقی ) .
از بیت المال بر او چیزی بازگشت ، اما مشتی زوائد فراهم نهاده اند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 370 ) .
پس آدم مشتی گندم پراکنده کرد و گاو دربست و میراند.
... [مشاهده متن کامل]
( قصص الانبیاء ص 23 ) .
من کز آن آب در کنم چو صدف/اَرزَم آخر به مشتی آب و علف
نظامی
بَهری
تا اندازه ای
مختصری
قدری
لختی
یک خرده
شمتی