مقدار زیاد


معنی انگلیسی:
arsenal, bulk, deal, mass, mint, much, quantity, ruck, volume, world, flood, gob, heap, hefty, pile, raft, slew

مترادف ها

store (اسم)
ذخیره، انبار، مقدار زیاد، دکان، مخزن، فروشگاه، اندوخته، مغازه

pile (اسم)
توده، مقدار زیاد، پایه، ستون، کومه، کپه، کرک، پارچه خز نما، ستون لنگرگاه، ستون پل، پرز قالی و غیره

lump (اسم)
درشت، توده، مقدار زیاد، قلنبه، تکه، قطعه، گره، کلوخه، غده، ادم تنه لش

armful (اسم)
اغوش، یک بغل، یک بسته، بار اغوش، مقدار زیاد

scads (اسم)
مقدار زیاد

potful (اسم)
مقدار زیاد، به قدر یک دیگ، دیگ پر

most (اسم)
مقدار زیاد

slump (اسم)
ریزش، مقدار زیاد، افت، رکود، زمین باتلاقی، کاهش فعالیت، دوره رخوت

jillion (اسم)
مقدار زیاد

فارسی به عربی

اسم

پیشنهاد کاربران

بپرس