مقاصه
لغت نامه دهخدا
مقاصه. [ م ُ قاص ْ ص َ / ص ِ ] ( از ع ، اِمص ) به معنی تهاتر است. ( ترمینولوژی حقوق تألیف جعفری لنگرودی ) : تا خرابی که بر ما معین شود باآن مقاصه و محاسبه کنیم. ( تاریخ قم ص 298 ). و رجوع به مدخل قبل معنی آخر شود. || کم کردن مقدار تلمیظ است از سلف ، یعنی مقداری که سپاهی مساعده گرفته از حقوقش کم کنند. گاهی مقاصه در مورد بدهکاری مالیاتی شخص انجام می شود. در این صورت آنچه که پیش گرفته به عنوان پرداختی او محسوب می شود. ( ترجمه مفاتیح العلوم خوارزمی ص 67 ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید