مقاری

لغت نامه دهخدا

مقاری.[ م َ ] ( ع اِ ) ( از «ق ر ی » ) ج ِ مِقری ̍ و مِقراة. ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). و رجوع به مقری و مقراةشود. || دیگها. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). دیگها، و در قاموس :قبور، و این تصحیف «قدور» است. ( از محیط المحیط ).

مقاری. [ م َ ] ( ع اِ ) ( از «ق ر و» ) سرهای پشته. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

مقاری ٔ. [ م ُ رِءْ ] ( ع ص ) سبق گوینده یک روز در میان. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به مقاراءة شود.

فرهنگ فارسی

سرهای پشته

پیشنهاد کاربران

بپرس