مقادره

لغت نامه دهخدا

( مقادرة ) مقادرة. [ م ُ دَ رَ ] ( ع ص ) دار مقادرة؛ سرای تنگ. ( منتهی الارب ). خانه تنگ و ضیق. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

مقادرة. [ م ُ دَ رَ ] ( ع مص ) اندازه کردن چیزی بر چیزی. ( منتهی الارب ). مقایسه کردن. ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || کردن کاری را مانند کار دیگری. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || نبرد کردن با کسی در زورآوری. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

اندازه کردن چیزی بر چیزی

پیشنهاد کاربران

بپرس