مقاتله
/moqAtele/
مترادف مقاتله: جدال، جنگ، کارزار، کشت وکشتار
متضاد مقاتله: مصالحه
برابر پارسی: کارزار، زد و خورد، کشتار
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- مقاتله کردن ؛ با هم جنگ کردن. با یکدیگر کارزار کردن. کشتار کردن : مقاتله و پیکار کنید با گروهی که پیرامن شمایند از کافران. ( ظفرنامه یزدی ).
مقاتله. [ م ُ ت ِ ل َ / ل ِ ] ( از ع ، اِ ) مردان جنگی. جنگجویان. مقاتلة : از آن جمله شصت هزار هزار درهم به عطیه و بخشش به مقاتله و اهل حرب می دادند. ( تاریخ قم ص 182 ). و رجوع به مقاتلة ( ع اِ ) شود.
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) با هم کار زار کردن کشتار کردن . ۲ - ( اسم ) محاربه زد و خورد کشتار : [ ... تا مقاتله و مقابله با من در خاطر گذراند . ] ( انوار سهیلی )
مردان جنگی جنگوجویان
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید