[ویکی فقه] تکلیف از ریشه «ک ـ ل ـ ف» و در لغت به معنای درخواست یا امر کردن کسی به انجام دادن کاری دشوار است.
در منابع کلامی و فقهی ، معانی اصطلاحی مختلفی برای آن آمده است.برخی آن را اراده مرید ( شارع ) نسبت به امر مشقت آمیز تعریف کرده اند. شماری آن را طلب کردن امری مشقت آور از سوی شارع یا شخصیتی برتر دانسته اند.برخی نیز تکلیف را دستور کسی که اطاعت او واجب است، دانسته اند.
اجزاء تکلیف
به کسی که تکلیف از او صادر می شود «مکلِّف» و کسی که تکلیف را انجام می دهد «مکلَّف»، و کاری که تکلیف به آن تعلق می گیرد «مکلَّفٌ به» گویند.
اقسام به لحاظ منشأ صدور
تکالیف را از جهت منشأ صدور، دو قسم کرده اند: تکالیف شرعی (سمعی) و تکالیف عقلی تکالیف شرعی از جانب شریعت برای افراد مقرر می شود؛ ولی تکالیف عقلی تکالیفی اند که انسان به کمک عقل و قوه تفکر آن ها را درمی یابد. «مکلف به» نیز گاهی از قبیل علم و اعتقاد و از افعال قلب (جوانح) است؛ مانند علم و اعتقاد به توحید و معاد ، و گاهی عمل خارجی (جوارح) است، مانند اقامه نماز و گرفتن روزه . کسانی که تکلیف را در بردارنده مفهوم الزام دانسته اند، آن را تنها شامل تکالیف و اوامر وجوبی و تحریمی می دانند اما به نظر برخی دیگر، تکلیف شامل مستحبات و مکروهات نیز می شود، زیرا در این دو قسم نیز شارع عمل مشقت آور را از مکلف خواسته است؛ هرچند الزامی در انجام دادن یا ترک آن وجود ندارد. برخی نیز برآن اند که عنوان تکلیف، همه احکام الهی ، حتی اباحه را هم شامل می شود. تعبیر فقها درباره احکام شرعی که از آن به «احکام تکلیفی پنج گانه» یاد می کنند نیز حاکی از آن است که تکلیف در نظر آنان مفهومی عام و وسیع دارد.
در قرآن
...
در منابع کلامی و فقهی ، معانی اصطلاحی مختلفی برای آن آمده است.برخی آن را اراده مرید ( شارع ) نسبت به امر مشقت آمیز تعریف کرده اند. شماری آن را طلب کردن امری مشقت آور از سوی شارع یا شخصیتی برتر دانسته اند.برخی نیز تکلیف را دستور کسی که اطاعت او واجب است، دانسته اند.
اجزاء تکلیف
به کسی که تکلیف از او صادر می شود «مکلِّف» و کسی که تکلیف را انجام می دهد «مکلَّف»، و کاری که تکلیف به آن تعلق می گیرد «مکلَّفٌ به» گویند.
اقسام به لحاظ منشأ صدور
تکالیف را از جهت منشأ صدور، دو قسم کرده اند: تکالیف شرعی (سمعی) و تکالیف عقلی تکالیف شرعی از جانب شریعت برای افراد مقرر می شود؛ ولی تکالیف عقلی تکالیفی اند که انسان به کمک عقل و قوه تفکر آن ها را درمی یابد. «مکلف به» نیز گاهی از قبیل علم و اعتقاد و از افعال قلب (جوانح) است؛ مانند علم و اعتقاد به توحید و معاد ، و گاهی عمل خارجی (جوارح) است، مانند اقامه نماز و گرفتن روزه . کسانی که تکلیف را در بردارنده مفهوم الزام دانسته اند، آن را تنها شامل تکالیف و اوامر وجوبی و تحریمی می دانند اما به نظر برخی دیگر، تکلیف شامل مستحبات و مکروهات نیز می شود، زیرا در این دو قسم نیز شارع عمل مشقت آور را از مکلف خواسته است؛ هرچند الزامی در انجام دادن یا ترک آن وجود ندارد. برخی نیز برآن اند که عنوان تکلیف، همه احکام الهی ، حتی اباحه را هم شامل می شود. تعبیر فقها درباره احکام شرعی که از آن به «احکام تکلیفی پنج گانه» یاد می کنند نیز حاکی از آن است که تکلیف در نظر آنان مفهومی عام و وسیع دارد.
در قرآن
...
wikifeqh: مفهوم_تکلیف