[ویکی فقه] اسلام، اخلاق را عبارت از اصولی می داند که موجب کمال انسان گردد. در رابطه با چیستی اخلاق و هدف از آن دیدگاه های مختلفی وجود دارد که به بیان و نقد آن ها و بیان دیدگاه اسلام خواهیم پرداخت.
برای اخلاق تعاریف گوناکونی بیان شده است.
← رعایت حد وسط میان غرائز و عواطف
با تحقیق دقیق فلسفی متوجه می شویم که هر یک از تعاریف فوق توجه به یک جهت داشته و عنایت به جمیع جهات و اطراف ندارد و لذا از جهتی قابل پذیرش بوده و از جهت دیگر محکوم و مطرود می باشد.
← نقد دیدگاه اصول تامین کننده قدرت
بهترین تعریف: اخلاق عبارت است از تعدیل غرایز و عواطف و رعایت حق و عدالت. عالیترین تعریفی که برای واژه عدل کرده اند عبارت است از «قرار دادن هر چیز در محل خویش» با توجه به این تعریف محبت و شفقت در جای خویش یک عمل اخلاقی است و خشم و غضب هم در جای خود یک دستور اخلاقی، شهوت در جای خود لازم و عفت هم در مورد خود ضروری است، دفاع از خود و صیانت جان در جایش لازم و ایثار هم در محل خودش محبوب. اگر هر یک از آن ها جابجا شود خلاف اخلاق است و اگر زیاد و کم هم گردد خلاف اخلاق می باشد. محبت به دوست و فرزند در محدوده حق و عدالت یک صفت اخلاقی است و عشق و علاقه نامتناهی نسبت به حق و خالق نامتناهی یک صفت اخلاقی و عادلانه است و کمال انسان هم در همین است. همانطوری که صفات الهی در محور عدالت اوست، رحم و شفقت او هم در راستای عدالت اوست و خشم و غضبش هم در راستای عدالت وی است همچنین کلیه اصول اخلاقی در محور عدالت است، واژه عدالت به مراتب گویا تر از واژه وسط است و لذا بهترین محور برای غرائز و عواطف و اخلاق درونی و عملی می باشد. با این تحلیل رعایت اصل عدالت که خود محوری است برای کلیه اصول اخلاقی و موجب کمال بشری و تخلق او به اخلاق الهی در محدوده خودش می شود. تنها با رعایت اصل عدالت تمام تعاریفی که برای اخلاق به صورت جزء کرده اند، ارزش اخلاقی پیدا می کند. اصل وسط در صورتی اخلاقی است که بر محور عدالت باشد و قدرت و محبت هنگامی اخلاقی می باشد که بر پایه عدالت باشند، رشد فرد و سعادت جامعه و کمال انسانی تنها در پرتو عدالت امکان پذیر است و تنها اصلی که می تواند کلیت داشته باشد عبارت از عدالت است و بالاخره تخلق محدود انسان به اخلاق نامحدود الهی در هنگامی میسر است که صفاتش بر مبنای عدالت باشد.
برای اخلاق تعاریف گوناکونی بیان شده است.
← رعایت حد وسط میان غرائز و عواطف
با تحقیق دقیق فلسفی متوجه می شویم که هر یک از تعاریف فوق توجه به یک جهت داشته و عنایت به جمیع جهات و اطراف ندارد و لذا از جهتی قابل پذیرش بوده و از جهت دیگر محکوم و مطرود می باشد.
← نقد دیدگاه اصول تامین کننده قدرت
بهترین تعریف: اخلاق عبارت است از تعدیل غرایز و عواطف و رعایت حق و عدالت. عالیترین تعریفی که برای واژه عدل کرده اند عبارت است از «قرار دادن هر چیز در محل خویش» با توجه به این تعریف محبت و شفقت در جای خویش یک عمل اخلاقی است و خشم و غضب هم در جای خود یک دستور اخلاقی، شهوت در جای خود لازم و عفت هم در مورد خود ضروری است، دفاع از خود و صیانت جان در جایش لازم و ایثار هم در محل خودش محبوب. اگر هر یک از آن ها جابجا شود خلاف اخلاق است و اگر زیاد و کم هم گردد خلاف اخلاق می باشد. محبت به دوست و فرزند در محدوده حق و عدالت یک صفت اخلاقی است و عشق و علاقه نامتناهی نسبت به حق و خالق نامتناهی یک صفت اخلاقی و عادلانه است و کمال انسان هم در همین است. همانطوری که صفات الهی در محور عدالت اوست، رحم و شفقت او هم در راستای عدالت اوست و خشم و غضبش هم در راستای عدالت وی است همچنین کلیه اصول اخلاقی در محور عدالت است، واژه عدالت به مراتب گویا تر از واژه وسط است و لذا بهترین محور برای غرائز و عواطف و اخلاق درونی و عملی می باشد. با این تحلیل رعایت اصل عدالت که خود محوری است برای کلیه اصول اخلاقی و موجب کمال بشری و تخلق او به اخلاق الهی در محدوده خودش می شود. تنها با رعایت اصل عدالت تمام تعاریفی که برای اخلاق به صورت جزء کرده اند، ارزش اخلاقی پیدا می کند. اصل وسط در صورتی اخلاقی است که بر محور عدالت باشد و قدرت و محبت هنگامی اخلاقی می باشد که بر پایه عدالت باشند، رشد فرد و سعادت جامعه و کمال انسانی تنها در پرتو عدالت امکان پذیر است و تنها اصلی که می تواند کلیت داشته باشد عبارت از عدالت است و بالاخره تخلق محدود انسان به اخلاق نامحدود الهی در هنگامی میسر است که صفاتش بر مبنای عدالت باشد.
wikifeqh: مفهوم_اخلاق