[ویکی فقه] ابضاع واگذاری سرمایه به دیگری برای تجارت ، بدون سهیم بودن او در سود و زیان می باشد.
این واژه، برگرفته از بَضْع و بَضْعة به معنای قطعه و در اصطلاح فقیهان، به معنای سپردن سرمایه به دیگری برای تجارت است؛ بدون این که عامل، در سود و زیانِ آن، سهیم یا اجرتی برای او تعیین شود؛ به خلاف مُضاربه که عامل، در سود تجارت شریک است وبه خلاف اجاره و جُعاله که تعیینِ اجرت لازم است و به خلاف قرض به عامل تجارت که تمام سود از آنِ عامل است. بعضی، رایگان بودن کار عامل را در ابضاع مؤثّر ندانسته و گفته اند:اگر قصد تبرّع ندارد، می تواند اجرة المثل را دریافت کند. در فقه ، بحث مستقلّی با عنوان ابضاع نیامده؛ بلکه در خلال شروط مضاربه مطرح و از عقودجایز شمرده شده است.
ادله جواز
بر پایه روایاتی، ابضاع با ذمّی و شارب الخمر نهی شده است. برخی برای مشروعیت ابضاع در قرآن به داستان برادران یوسف که در سه مورد واژه بضاعت در آن به کار رفته، استدلال کرده اند:الف. رفتن برادران به بارگاه یوسف با سرمایه اندک جهت دریافت خواربار:«... و جِئنَا بِبضَعة مُزجَة... .» ب. قرار دادن سرمایه برادران دربارشان به دستور یوسف:«و قال لِفتینِه اجعَلُوا بِضَعتَهم فی رحالِهم... .» ج. آگاهی برادران از بازگردانده شدن سرمایه شان «وَ لَمّا فَتحُوامَتَعهُم وَجَدوا بِضَعتَهُمْ... .» استدلال به این سه مورد، در صورتی درست است که بهای طعام از یعقوب (علیه السلام) بوده و برای تجارت به فرزندان خویش داده باشد که چیزی بخرند و سود آن، متعلّق به یعقوب باشد؛ ولی گویا آیات، صراحتی بر این مطلب ندارند.
این واژه، برگرفته از بَضْع و بَضْعة به معنای قطعه و در اصطلاح فقیهان، به معنای سپردن سرمایه به دیگری برای تجارت است؛ بدون این که عامل، در سود و زیانِ آن، سهیم یا اجرتی برای او تعیین شود؛ به خلاف مُضاربه که عامل، در سود تجارت شریک است وبه خلاف اجاره و جُعاله که تعیینِ اجرت لازم است و به خلاف قرض به عامل تجارت که تمام سود از آنِ عامل است. بعضی، رایگان بودن کار عامل را در ابضاع مؤثّر ندانسته و گفته اند:اگر قصد تبرّع ندارد، می تواند اجرة المثل را دریافت کند. در فقه ، بحث مستقلّی با عنوان ابضاع نیامده؛ بلکه در خلال شروط مضاربه مطرح و از عقودجایز شمرده شده است.
ادله جواز
بر پایه روایاتی، ابضاع با ذمّی و شارب الخمر نهی شده است. برخی برای مشروعیت ابضاع در قرآن به داستان برادران یوسف که در سه مورد واژه بضاعت در آن به کار رفته، استدلال کرده اند:الف. رفتن برادران به بارگاه یوسف با سرمایه اندک جهت دریافت خواربار:«... و جِئنَا بِبضَعة مُزجَة... .» ب. قرار دادن سرمایه برادران دربارشان به دستور یوسف:«و قال لِفتینِه اجعَلُوا بِضَعتَهم فی رحالِهم... .» ج. آگاهی برادران از بازگردانده شدن سرمایه شان «وَ لَمّا فَتحُوامَتَعهُم وَجَدوا بِضَعتَهُمْ... .» استدلال به این سه مورد، در صورتی درست است که بهای طعام از یعقوب (علیه السلام) بوده و برای تجارت به فرزندان خویش داده باشد که چیزی بخرند و سود آن، متعلّق به یعقوب باشد؛ ولی گویا آیات، صراحتی بر این مطلب ندارند.
wikifeqh: مفهوم_ابضاع