مفلج

لغت نامه دهخدا

مفلج. [ م ُ ف َل ْ ل َ ] ( ع ص ) امر مفلج ؛ کار نااستوار. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). کار غیرمستقیم در جهت خود. ( از اقرب الموارد ). || دندان گشاده. ( مهذب الاسماء ): رجل مفلج ؛ مرد گشاده دندان پیشین. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

( مفلج ) از ماده ( فلجه ) ( با دو فتحه ) بکسی اطلاق می شود که فاصله ما بین دو قدمش یا بین دو دستش و یا بین دندانهایش زیاد باشد .

بپرس