مفروق

/mafruq/

مترادف مفروق: پراکنده شده، جداکرده ، کاسته، تفریق شده

متضاد مفروق: مقرون، مفروق منه

معنی انگلیسی:
subtrahend, subtracted

لغت نامه دهخدا

مفروق. [ م َ ] ( ع ص ) جداکرده شده وپراکنده از هر چیزی. ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ).
- لفیف مفروق . رجوع به لفیف شود.
- وتد مفروق ؛ ( اصطلاح عروض ) در اصطلاح عروضیان ، سه حرف را گویند که حرف وسطی ساکن باشد. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به وتد شود.
|| ( اصطلاح حساب ) هرگاه عددی خرد را از عددی بزرگ کم کنی ، چون دو را از سه بیرون کنی ، دو مفروق است.( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). فرهنگستان ایران «کاسته » را بجای این کلمه پذیرفته است.

فرهنگ فارسی

پراکنده، جداکرده، پراکنده شده، ودراصطلاح حساب: عددکوچکترکه ازعددبزرگترتفریق شود، عددبزرگتررامفروق منه گویند
( اسم ) ۱ - پراکنده شده جدا کرده مقابل مقرون . ۲ - ( اسم ) عددی کوچکتر که از عددی بزرگتر تفریق شود مقابل مفروق منه مانند : ۶ ( ۱٠ -۶ ۴ مفروق است ) یا لفیف مفروق . یا وتد مفروق .

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (اِمف . ) پراکنده ، جدا کرده .

فرهنگ عمید

۱. (ریاضی ) عدد کوچک تری که از عدد بزرگ تر کم شود.
۲. [قدیمی] پراکنده.

دانشنامه عمومی

مفروق یک منطقهٔ مسکونی در عربستان سعودی است که در استان مکه واقع شده است. [ ۱]
عکس مفروق
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

subtrahend (اسم)
کاسته، مفروق، عددی که از عدد دیگر کسر میشود

پیشنهاد کاربران

بپرس