مفتون فارسی

لغت نامه دهخدا

مفتون فارسی. [ م َ ن ِ ] ( اِخ ) محمدحسن. از شعرای قرن سیزدهم هجری بود. رضا قلیخان هدایت آرد: «نستعلیق را پخته می نگاشت و طبعی سخته داشت ». از اوست :
گفتمش کشتن عشاق گناه است مگر
گفت طفلیم و به طفلی گنهی باید کرد.
و رجوع به مجمعالفصحاء ج 2 ص 487 و فرهنگ سخنوران شود.

فرهنگ فارسی

محمد حسن از شعرای قرن سیزدهم هجری بود .

پیشنهاد کاربران

بپرس