مفاکهات

لغت نامه دهخدا

مفاکهات. [ م ُ ک َ ] ( ع اِ ) ج ِ مفاکهة: آتشی خوش برافروختند و از لطف محاورات ومفاکهات فواکه با ریحانی زمستانی برهم آمیختند. ( مرزبان نامه چ 1317 ص 89 ). و رجوع به دو مدخل بعد شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر اسم ) جمع مفاکهه : [ آتشی خوش برافروختند و از لطف محاورات و مفاکهات فواکه روحانی با ریحانی زمستانی برهم آمیختند . ] ( مرزبان نامه . ۱۳۱۷. ص ۸۹ )

پیشنهاد کاربران

بپرس